دنیایِ کوچکِ من:)

میدونی چیه...!؟
من خستم..
من از دختر بودنم خستم..
من،همونی که بزرگ ترین افتخارم دختر بودنم،بود...
قشنگ ترین رویاهام،تو دنیای دخترونم ام خلاصه میشد‌...
منی که به خودم و تمام دخترانگی هایم می بالیدم..
به تمام دختران جهان می بالیدم...
به عظمت وجودشون به عظمت وجودم می بالیدم...
حالا خستم..
از دختر بودنم خستم...
از این همه سختی و فشار خستم...
از این همه درد و رنج خستم...
اره خستم..
از اینکه از پسر ۵ساله گرفته تا پیرمرد۵۰ ساله بهم تیکه بندازن خستم..
از اینکه هر دفعه با هزار جور فکر و خیال پام رو از خونه بیرون بذارم خستم...
از اینکه حواسم باشه از یه تایمی از شب که گذشت بیرون نباشم چون همه گرگ میشن خستم..
از این حس نا امنی که در امن ترین جای دنیا هم همیشه همرامِ خستم...
از اتفاق های ریز و درشت که برا ما ها (دخترا)میوفته خستم...
از دزدی و آدم ربائی و تجاوز که اکثر مورداشون دخترن خستم...
خستم از این همه ظلم علیه خودمون...
خستم از این همه فشار علیه خودمون...
خستم از این همه رنج علیه خودمون...
اره خستم...
من از میلیون ها میلیون چیز خستم اما تو کلمات و جمله ها و بند ها نمی گنجن...
این دردا..
این زخما..
این حسرتا...
نمی گنجن..
تو کلمات تو واژه ها تو جمله ها...
نمی گنجن...

اما چی شد که اینطور شد..!😔
  • Fatemeh :)

نظرات  (۳)

سلام دوستداشتی یکسر بهم بزن

 

You have the right to feel in such a way 💔💔
پاسخ:
yeah we do

  • عیسی کیانی کری
  • سلام شب به خیر
    به نظر من گاهی باید چشم هایت را ببندی و رد شوی
    تا همه فکر کنند چیزی نفهمیدی...


    پاسخ:
    بله گاهی باید که نفهمیم..

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی